با تو بودن لذت فرا تصور است
بیتو بودن فلاکت بینهایت است
نقمت حساب شدهات حلاوتی است برای من
بخشش بیپایانات عنایتی است برای من
بیتو چه کنم نعمت دنیوی را
که بیتو، نعمت دلفریب دنیا هلاکتی است برای من
وقتی که تو را ندارم دنیا و لذایذ آن را چه کنم و برای چه خواهم
و وقتی تو را دارم دیگر غیر تو را ارزشی نیست
اگر عشقم را بپذیری و دوستم داشته باشی
دیگر ابرو نازک کردن فرومایگان چه ارزشی میتواند داشته باشد
لذت با تو بودن حلاوت صوری ما سویٰ را به زهر هلاکین مبدل میکند
عشقت رویای است شیرینتر از عسل، گرمتر از خورشید، نورانیتر از ماه، زیباتر از گل
با این همه وصف، سوال این است که من روسیاه به هیچوجه لایق عشقت نیستم چه کنم؟!!!